سلام دوستان. امیدوارم همگیتان سالم و تندرست باشید ...
مدتی بود فعالیتی در وبسایت نداشتم که بدلیل افزایش مشغلههایم بود. راستش درگیر تعمیرات ساختمان شده بودم، البته هم تعویض ساختمان و هم تعمیر آن. افزایش مشغلهام هم به این دلیل بود، البته کار تعمیرات ساختمان هنوز تمام نشده و حدود 30 درصد از آن باقی مانده است، اما از اینکه بالاخره در لابلای کارها، فرصتی بدست آوردم تا مجددا با یک مقالهی دیگر در محضرتان باشم، بسیار بسیار خوشحالم.
ماجرا از این قرار است که مدتی بود با بزرگتر شدن دختر کوچولویم، دیانا جان، کمجا بودن خانهیمان بیشتر به چشم میآمد و به فکر افتاده بودم کاری بکنم. زمین خانه 210 متر بود که 150 متر آن زیربنا بود و درواقع یک خانهی دوخوابه بود. یکی از اتاقها را پسرم برای خودش برداشته بود و دیگری هم که اتاقخواب بود. در این میان، دخترم هم مسلما باید کمکم، برای خودش اتاقی مستقل میداشت. نمیشد داداشی برای خودش کمد و تختخواب مستقل میداشت و وسایل شخصیاش را در اتاق خودش قرار میداد و خواهر کوچولو روی هوا میماند ...
با توجه به اینکه من و همسرم از چند سال پیش، پساندازی جمع کرده بودیم، دو گزینه در اختیار داشتیم. اولی اینکه خانه را بکوبیم و از نو و تحت زیربنایی بیشتر بسازیم. دومی هم این بود که خانه را بفروشیم و خانهای بزرگتر خریداری کنیم. واقعیتش را بخواهید، اصلا نمیتوانستیم بین دو گزینه، یکی را با طیب خاطر انتخاب کنیم. برای همین، شروع کردیم و برای هر دو حالت، خود را آماده کردیم. پس هم به شهرداری مراجعه کردم و برای اخذ پروانه ساخت، تشکیل پرونده دادم و با یک مهندس عمران برای رسم نقشهی ساختمان هماهنگ شدم و هم، خانه را در چند بنگاه، برای فروش گذاشتم!!!
حدود دو ماه در این شرایط بودیم، دوست مهندسم، کروکی را آماده کرده بود و از طرف دیگر، من و همسرم شاید 50 تا خانه را دیده بودیم. چندتایی هم پیشنهاد، برای خرید خانه دریافت کرده بودیم (چون قیمت را اندکی بالای مظنهی بازار گذاشته بودم، مشتری کمتری پاپیش میگذاشت). اواخر تابستان سال گذشته، بالاخره خانه به فروش رفت، اما از بین تمام خانههایی که دیده بودیم، هیچ کدام به دلمان ننشسته بود. محلهی ساختمان خودمان در جای مناسبی از شهر بود و همسایههای بسیار محترمی داشتیم برای همین هم، هیچ ساختمان دیگری، چشممان را نمیگرفت. چند هفته بعد از فروش، بالاخره، خانهای که به دنبالش بودیم را یکی از بنگاهها به ما معرفی کرد. یک خانهی یک طبقهی حدودا 15 ساله (اما دارای اسکلت کامل بتنی)، با متراژ 350 متر و زیربنای 200 متری (سهخوابه)، دقیقا در محلهی خودمان یکیدو کوچه آنطرفتر با قیمتی بسیار مناسب! شانس آورده بودیم...
مالک خانه، یک زوج بودند که ظاهرا برای فروش، عجله داشتند، کاشف به عمل آمد که قصد دارند به خارج از کشور مهاجرت کنند و برای همین هم قیمت را پایین اعلام کرده بودند، از طرف دیگر، ما هم خانهی خودمان را به قیمت بالایی فروخته بودیم، بنابراین اگر پس اندازمان را هم روی میز میگذاشتیم، توان خریداری آن خانه را پیدا میکردیم. با وجود آنکه خانهی جدید، نیاز به تغییرات اساسی داشت تا به خانهی مدنظر ما تبدیل گردد و برای انجام چنین کاری، به پس اندازمان نیاز پیدا میکردیم، اما چون موقعیت مناسبی فراهم آمده بود، درنگ نکردیم و ساختمان را معامله کردیم.
بعد از انجام معامله، چند ماهی اوضاع آرام بود، طبق قولنامه، ما شش ماه فرصت داشتیم که در خانهی قبلی بمانیم، هرچند که 15 فروردین 99 زمان تخلیه بود. بنابراین من در این بازه، توانستم یک سری فعالیت در وبسایت انجام دهم، مثلا دورههای آموزشی که قول داده بودم را به وبسایت اضافه کردم و تکمیلشان کردم و چند مقاله هم در بخش وبلاگ، منتشر کردم. تا اینکه نزدیکیهای عید شد. ما چون تعمیرات خانهی جدید را لازم میدیدم، چند هفته قبل از عید، یک خانهی موقتی اجاره کردیم و به آن نقل مکان کردیم. برای تعمیرات هم گزینهی پیش رو، اخذ چند وام بانکی بود...
خب، اما، قبل از اینکه ادامهی داستان این سلسله رویدادها را خدمتتان عرض کنم، اجازه بدهید از این بگویم که ارتباط این مطالب با عنوان مقالهی حاظر چیست؟ اصلا آیا ارتباطی بین مدیریت خانهی کوچک ما با خانهی بزرگترمان، زمین، وجود دارد؟ شکل1.

شکل 1. تصویری فوقالعاده زیبا و حیرتانگیز از خانهی بزرگترمان، زمین - عکس توسط ناسا، منبع 1
مدتی پیش، نتایج تحقیقاتی در اخبار منتشر شد که طی آن نشان داده شده بود، شیوع کرونا و درنتیجه، کاهش فعالیت انسانها، چطور باعث پدیدهای شگفتانگیز در آب و هوای جهان شده است. شکل 2، بخشی از شمالشرقی کشور آمریکا را نشان میدهد که در آن، آلودگی هوا نسبت به میانگین پنج سال گذشته، به میزان 30 درصد کاهش داشته است.

شکل 2. کاهش آلودگی هوا بدلیل کاهش فعالیت مردم در واکنش به ویروس کرونا - تصویر توسط ناسا، منبع 2
نکتهای که در این گزارش جالب است، این است که این گزارش نشان میدهد، تکتک افراد جامعه به اندازهی خود، در آلودگی محیط زیست تاثیر دارند و اگر هر فردی، اندکی در روش زندگی خود تجدید نظر کند، نجات کرهی زمین، امری محقق شدنی خواهد بود.
این موضوع بقدری برای من جالب بود که در حین تعمیرات ساختمان، مدام ذهنم را مشغول میکرد. با وجود اینکه امور تعمیرات، برایم مشغلهای تماموقت شده بود، اما عجیب بود که حین کار، مدام به این موضوع فکر میکردم. شاید از اینکه میگویم تعمیرات ساختمان، کاری تماموقت برایم شده بود، تعجب کنید. بله درسته، خیلیها در این مواقع، کار را به یک شرکت یا یک پیمانکار میسپارند و بدون اینکه دست به سیاه و سفید بزنند، بعد از چند ماه خانهی تکمیل شده را تحویل میگیرند ولی ما به دو دلیل این کار را نکردیم. اولی پول بود! وقتی با دو سه نفر مهندس پیمانکار مشورت کردیم، همگی حدود 400 میلیون تومان پول خواستند. ما به امید اینکه، اگر خودمان راسا، تمام مدیریت امور تعمیرات ساختمان را بر عهده بگیریم، کار را با مبلغ پایینتری به انجام برسانیم، از بستن قرار داد با یک پیمانکار صرفنظر کردیم و خودمان شدیم مرد عمل، شکل 3.

شکل 3. اینجانب، در حال باز کردن پیچهای پنجرههای قدیمی!
دومین دلیلی هم که برای نسپردن کار به دست پیمانکار داشتیم این بود که ما (خصوصا خانومم)، در انتخاب وسایل و مصالح، بسیار بسیار دقت میکنیم و هر چیزی را با وسواس زیاد و کلی فکر خریداری میکنیم. برای مثال یک هفته، ده روز وقت گذاشتیم و تمام سرامیکفروشیهای شهر را گشتیم تا برای سرویس بهداشتی، کاشی و سرامیک انتخاب کردیم، برای انتخاب و خرید روشویی، یک هفته، ده روز وقت گذاشتیم و مغازهها را گشتیم، برای کاغذ دیواری، یک هفته، ده روز، برای پارکت، برای شیرآلات، MDF کابینت آشپزخانه، مدل کابینت آشپزخانه برای سفارش به MDFساز، وووو ...
هرچند که پیمانکارها تاکید میکنند به شما اجازه خواهند داد پسندیدنیها را خودتان بپسنید و انتخاب کنید، اما یک حسی به ما میگفت که این گزینشها همراه با عجله و فشار خواهند بود. طبیعی هم هست، وقتی پیمانکار با شما قرارداد میبندد که خانه را دوماهه تحویل دهد، باید هم شما را برای انتخاب چیزها به عجله بیاندازد. پس دیدیم که نه، مثل اینکه ما نباید قرارداد ببندیم. الان که حدود 70-80 درصد خانه تکمیل شده است، فقط سه ماه از عمر ما در فروشگاهها صرف انتتخاب شده است. این درحالی است که هنوز چیزهایی مثل، پردهها، نردهی پلهها، سنگ نما و چند چیز دیگر را نخریدهایم....
به این ترتیب، همانطور که عرض شد، خودمان دست به کار شدیم، خانومم شدند طراح و بنده هم شدم سرکارگر. مثلا من با استادکارها صحبت میکردم و با مقایسهی نرخ دستمزدها و سپردن هر کار به ماهرترین استادکارها، امور را با اولویت پیش میبردم، اول تخریب بعد بنایی بعد لولهکشی، بعد سیمکش، بعد کاشیکار، بعد کچکار، ایزوگامچی، کنافکار، درب و پنجرهساز، نقاش، .... البته علاوه بر مدیریت امور و آوردن استادکارها به ساختمان، مسئول صبحانه و چایی و آب خنک هم بودم. شاید تعجب کنید، اما بعضی مواقع کارگری هم میکردم :) چرا که نه؟ خانهی خودم بود، چه عیبی داشت ... البته این را هم بگویم، مهندس عمران هم شدم، نقشهای که دوست مهندسم برای سرویس بهداشتی داده بود را نمیپسندیدم و در آن دستکاری کردم ...
خلاصه اینکه سرم خیلی شلوغ بود. اما قبل از اینکه در مورد فکر کردنم به محیط زیست در این شلوغی کار بگویم و اینکه این فکر کردنها به کجا رسید و چه نتایج عملی در پی داشت، اجازه دهید چند عکس از مراحل کار ساختمانی خدمتتان تقدیم کنم، بعد.
اینجا در این عکس (تصویر 4)، دختر گلم دیانا را میبینید که به مامان و بابا کمک میکند. در این عکس، هنوز در خانهی قدیمیمان هستیم و درحال جمع کردن اسباب خانه هستیم. البته بیشترین کمک را پسر گلم برهان داشت که وسایل اتاقش را با حوصله داخل کارتونها چید و همچنین با مواظبت از خواهر کوچولوش، به ما در تخلیه خانهی قدیمی کمک کرد. قربون هردوتاشون برم.

شکل 4. دخترم دیانا جان، بهار 99 (هوا هنوز خنک بود و بارانی)
این هم وضعیت کنونی ساختمان جدیدمان، شکل 5.

شکل 5. وضعیت فعلی ساختمان
و در ادامه، چندتا از تغییراتی که به خانه دادهایم را قرار دادهام، چه بسا برای بعضی از دوستان که در آینده قصد تغییر خانهی خود را دارند، برخی از این ایدهها قابل استفاده باشد ... در شکل 6، تغییر در پنجرههای هال را میبینید. همانطور که در بخش بالایی دیده میشود، هال قبلا سه پنجرهی کوچک داشت و ما ترجیح دادیم آن را به دو پنجرهی بزرگ تبدیل کنیم. هر پنجره هم از لحاظ طولی و هم ارتفاع بزرگتر شده و تا نزدیکی کف هال پایین کشیده شده. ما خودمان واقعا از این تصمیم راضی هستیم، چنین تغییری برای خانههایی که در آنها از پنجرههای دوجداره استفاده شده و خصوصا اگر دید پنجرهها، مثل مال ما، رو به حیاط خلوت است، بسیار بسیار توصیه میشود. جلوهی بسیار دلبازی به خانه میبخشد.

شکل 6. تغییر در پنجرههای هال
چنین تغییری را در اتاقخواب هم اعمال کردیم. چنانچه در شکل 7 ملاحظه میشود، اتاقخواب قبلا دارای دو پنجرهی کوچک بود و ما آنرا بهیک پنجرهی بزرگتر، دقیقا هم اندازهی پنجرههای هال تبدیل کردیم. از حیاط خلوت، این سه پنجره در یک امتداد دیده میشوند.

شکل 7. تغییرات پنجرهی اتاق خواب
اما یک تغییر دیگری هم در اتاقخواب صورت دادیم، عکس 8 نمای درب اتاقخواب را از هال نشان میدهد. ببینید میتوانید حدس بزنید چه تغییری داده شده است؟

شکل 8. نمای درب اتاق خواب از هال
شاید بگویید درب اتاقخواب را چند متری جابجا کردهاید. برای روشن شدن مسئله، به تصویر شمارهی 9 نگاه کنید که نمای درب را از درون اتاقخواب نشان میدهد. بله، ما یک امکانات خاصی به اتاقخواب افزودیم که واقعا برای هر اتاقخوابی لازم ، بلکه ضروریست. یعنی افزودن یک حمام به اتاقخواب. این تغییر را از قبل در ذهن داشتیم اما به خاطر محدود بودن بودجهی مالیمان کم مانده بود از آن صرفنظر کنیم اما خوشبختانه وقتی دوست مهندسم هم به آن تاکید کرد، از صرفهجویی در هزینهها گذشتیم و انجامش دادیم. از من به شما نصیحت، اگر تعمیرات دارید، از هزینهاش بگذرید و حتما چنین ویژگیای را به خانه اضافه کنید، خیلی مهم هست، خیلی ... این حمام تا نصف عرض اتاق را میپوشاند، ما از نصف دیگر برای نصب یک کمد دیواری جادار استفاده خواهیم کرد.

شکل 9. افزودن حمام خصوصی به اتاقخواب
تغییر بعدی در آشپزخانه بود که البته چیز خاصی نبود، فقط کف آشپزخانه و همچنین کابینت ها را با مصالح بروز تر تازه سازی کردیم (شکل 10). اما نکتهی مهم در آبگرمکنی هست که در بالای تصویر میبینید. ما سیستم گرمایش قدیمی ساختمان را برچیده و بجای آن از سیستم گرمایش مبتنی بر پکیج مرکزی و رادیاتور استفاده کردیم.

شکل 10. آشپزخانه (هنوز به مرحلهی نصب کابینت مانده است)
اما نکتهای که در اینجا میخواهم به آن اشاره کنم، احتمالا میتواند یک نکتهی مفید باشد، در تصویر 11، پلههای راهرویی که به دو تا اتاق بچهها میرود را ملاحظه میکنید (پایین این دو اتاق، پارکینگ قرار دارد بنابراین مقداری از کف سالن بالاتر قرار گرفتهاند). همانطور که در سمت چپ دیده میشود، عرض پلهها در ابتدا کم بود بطوریکه یک بخش طاقچه مانند در کنار خودش داشت. اگر شما هم با چنین کیسی مواجه شدید ممکن است در نگاه اول بگویید، خب اشکال ندارد از آن بخش میشود برای گذاشتن گلدانی، چیزی استفاده کرد اما باور کنید نگه داشتن چنین چیزهایی در خانه اصلا خوب نیست. وجود طاقچه در خانه، یک سبک خیلی خیلی قدیمی هست (آدم را یاد خانهی مادربزرگ ها میاندازد). اگر در تصویر 8 (بالا) توجه کنید ما یک طاقچه (یا محل نصب کمد طاقچهای) در داخل اتاقخواب هم داشتیم که در اولین فرصت، حذفش کردیم. این جور چیزها واقعا از مد افتادهاند. ببیند پلههای عریض شده چقدر زیباتر دیده میشوند.

شکل 11. تعریض پلهها
یک نکتهی ریز دیگر هم این است که، بدلیل اینکه قرار است کف هال و اتاقها، پارکت بشوند، به ما پیشنهاد شد روی این پلهها (شکل 11) را هم پارکت بکنیم ولی ما چنین تصمیم گرفتیم که برای پلهها و راهرو، از یک سنگ خوب استفاده کنیم و روی آن را با پارکت نپوشانیم. اولا اینطوری زیباتر دیده میشوند و دوما پارکت در محلهایی مثل پله، ضعیف عمل میکند و زود کنده میشود.بهرحال این هم یک نکته طراحی دیگر بود که میتواند مفید باشد.
یک تغییر اساسی دیگر هم در سرویس بهداشتی اصلی (دستشویی و حمام) بود. ما علاوه بر اینکه کل نقشهی داخلی آنجا و تمام کاشی و سرامیکها را تغییر دادیم، بلکه حتی محل درب آنرا نیز تغییر دادیم. چنانچه در تصویر 12 ملاحظه میشود، درب سرویس بهداشتی، از راهروی اصلی ساختمان، به داخل هال، منتقل شده است. این راهرو، درواقع ورودی اصلی ساختمان از حیاط جلویی است (ساختمان دارای دو حیاط جلویی و حیاط خلوت میباشد). البته بعضیها ممکن است ترجیح دهند درب سرویس بهداشتی بجای هال، به راهرو باز شود (مثل طراح اولیهی ساختمان ما). دلیلی که دارند این است که در آنصورت، بوی نامطلوب وارد خانه نمیشود اما واقعیت این است که دستشوییهای امروزی کدام یک بو میدهند؟ دیگر زمان آن دستشوییهایی که در گوشهی حیاط میساختند و بدون استفاده از سیستم سیفون، مستقیما به چاه وصل میکردند و آدم نمیتوانست بخاطر بوی بدشان از چند متری شان عبور کند، گذشته است.

شکل 12. تغییرات سرویس بهداشتی اصلی
درضمن درمورد ساختمان ما، هم دستشویی و هم حمام، هر دو، پنجرهی کوچکی به حیاط دارند (شکل 13 داخل حمام را نشان میدهد). این امکان در کنار فنهای تهویه مجزا برای دستشویی و حمام، نگرانی بوی نامطلوب را به صفر میرساند. قبل از اتمام این مبحث، یک تجربهی طراحی دیگر را هم مطرح کنم که برای دوستانی که در آینده، کار ساخت یا تعمیر خانه خواهند داشت، مسلما میتواند سودمند باشد. اینکه بهتر است برای هر حمام، یک سنگ توالت فرنگی هم تعبیه شود. ما اینکار را برای هر دو حمام انجام دادیم و به نظرم خیلی کاربردی خواهد بود. وقتی خانهی جدیدی طراحی میکنید، ممکن است اولین فکری که به ذهن تان خطور کند، این باشد که در محل توالت، یک سنگ فرنگی هم (علاوه بر سنگ سنتی) قرار داده شود. نکتهی کار در اینجاست که سنگ فرنگی را نه در توالت، بلکه در حمام قرار دهید. اولا خب آنجا هم به درد خواهد خورد. دوما تعداد دستشوییهای منزل از یک عدد، افزایش پیدا میکند که برای خانوادههای بزرگ، یک مزیت است (و حتی در خانههای بساز بفروشی، هنگام خرید و فروش، بر روی ارزش واحد میکشد) و سوما در شرایطی مثل شیوع بیماری کرونا، قرنطینهی خانگی فرد مبتلا، بصورتیکه کمترین تماس را با بقیهی افراد خانه داشته باشد، با این طراحی، راحتتر و امکانپذیرتر میگردد ....

شکل 13. داخل سرویس بهداشتی
این بود ماجرای اقدام ما برای خانهای بزرگتر... البته خرید یک واحد آپارتمان مجلل با متراژ بالا هم، یک گزینه برای ما بود. در شهر، آپارتمانهای بسیار مجلل با متراژهای رویایی 300 - 350 متری، با امکانات باورنکردنی مثل سونای بخار، سونای خشک، جکوزی و غیره، بصورت فراوان برای فروش وجود دارد. بعضی از دوستان و آشنایان چنین پیشنهادی برای ما داشتند و میگفتند اینجوری یک خانهی آمادهی نشستن خواهید داشت و دیگر لازم نیست خودتان را درگیر کارهای ساختمانی و کارگر و بنا کنید... همساختمانیهایتان هم همگی پزشک و جراح و وکیل و غیره خواهند بود و از این حرفها ... بعضی از این واحدها چنان مجلل هستند و چنان در محلههای مرغوب قرار گرفتهاند که آنها را اخیرا حتی با قیمتهایی عجیب مثلا تا دو میلیارد تومان هم معامله میکنند ... (البته عجیب برای یک واحد آپارتمان، نجومی بودن قیمت خانههای مستقل که دیگر برای همه عادی شده است).
اما واقعیت این است که من روحیهای روستایی دارم! خودم، پدرم، پدربزرگم همگی شهری بودیم، اما من روحیهای روستایی دارم. میدانید، من این را (شکل 14)، با هزار تجمل عوض نمیکنم!!!

شکل 14. تنها چیزی که عمیقا راضیام میکند: پرورش حیوانات خانگی و داشتن فعالیتهای روستایی
دوست دارم در خانهی مستقل و حیاطدار زندگی کنم (اینجوری آدم حس مالکیت قویتری هم دارد)، دوست دارم در حیاط خانه، انواع حیوانات و گیاهان را پرورش بدهم و از این کارها... البته همهی این دوست دارم ها، در اصل، دوست داریم هستند، من و خانومم هر دو چنین روحیهای داریم. تصویر 14، دو تا جوجه قوغاز هستند که به تازگی از باغ یکی از دوستان به خانه آوردهایم. عاشقشون هستیم. گوشهی حیاط هم در داخل قفس، چهار تا بوقلمون ماده داریم که هر روز، دو سه عدد تخم میگذارند. تصویر 15، تخمهای امروز هستند. اینها چیزهایی هستند که خوشحالمان میکنند.

شکل 15. تولید امروز
این هم (تصویر 16)، درختان باغچه. واقعا دست مالک قبلی درد نکند. آدم یاد آن ضربالمثل میافتد: دیگران کاشتند ما خوردیم، ما بکاریم دیگران بخورند ...

شکل 16. درختان حیاط خلوت
اینهمه گفتم و گفتم، اما هنوز چیزی راجع به موضوع اصلی مقاله، نگفتمام! البته برای پرداختن به موضوع، اینهمه مقدمهچینی هم لازم بود. اینکه در این بازهی زمانی، مشغولیتم چه بود و همزمان با این مشغولیت، چطور به فکر محیط زیست هم بودهام ... جرقهی اصلی افکار محیط زیستی، از روشنایی طبیعی بیشتر خانهی جدید نسبت به خانهی قبلیمان، در ذهنم زده شد. طراحی خانهی قبلی ما به گونهای بود که روشنایی طبیعی زیادی وارد خانه نمیشد. اگر به خانه از بالا و به شکل یک مستطیل نگاه میکردیم، پنجرهها در ضلع کوچکتر قرار داشتند و منزل دارای حیاط خلوت نبود. بنابراین ما معمولا حتی در وسط روز، چندین لامپ در خانه روشن میکردیم. خوشبختانه خانهی جدید بر عکس قبلی است. اگر از بالا بصورت یک مستطیل به آن نگاه کنیم، پنجرهها در ضلع بزرگتر قرار دارند و حتی چون دارای دو حیاط جلویی و حیاط خلوت است، به هر دو حیاط، پنجره باز میشود. بنابراین خانه حتی در روزهای ابری، بسیار روشن است و نیازی به روشن کردن لامپ برای تامین روشنایی بیشتر، نیست. دیدن این تفاوت، مرا به فکر فرو برد، اینکه چه خوب میشد نور خورشید را به طرز مطلوبی مدیریت میکردیم و از این انرژی پاک و تجدیدپذیر، بخوبی در همهی امور بهره میبردیم، از طراحی خانه گرفته تا صنعت...
اینجاست که مجددا بر روی موضوع مقاله تاکید میکنم: اگر نصف توقعاتی که از دیگران داریم را از خودمان داشتیم، مشکلی باقی نمیماند... به نظر من در اموری مثل کمک به محیط زیست، تکتک افراد جامعه باید در وجود خود، اندکی احساس مسئولیت بکنند. اینطور نباشد که این امور را فقط مسئولیت دولت یا سازمانهای بزرگ بدانیم و فقط متوقع باشیم. باید کمی از مسئولیت را متوجه خود نیز بکنیم. شکل 2 (در بالای مقاله)، بخوبی نشان میدهد که هر فرد به نوبهی خود بر روی محیط زیست تاثیر دارد، از مصرف انرژی گرفته تا آلودگی هوا.
برای روشنتر شدن موضوع، تصور کنید که مثلا یک راننده، میتواند با تعمیر به موقع ایرادات موتور یا با جایگزینی خودروی قدیمی با مدلهای جدیدتر، تا حدود زیادی در مصرف سوخت صرفهجویی کند و نیز آلودگی کمتری تولید کند. این یعنی اینکه، حتی یک راننده هم میتواند وظیفهی خود را در قبال کرهی زمین انجام دهد و در نجات آن نقش ایفا کند. یا مثلا مدیر یک کارگاه تولیدی میتواند مواظب میزان آلودگیهایی که در کارگاه وی تولید میشود، مثل پس آبهای صنعتی یا گازها و بخارات باشد و در اقدامی مسئولانه، با نصب فیلترهای کاهندهی آلودگی در خروجیهای کارگاه خود و بکارگیری آخرین متدهای علمی، وظیفه خود را در قبال کرهی زمین، ایفا کند. کشاورزی را تصور کنید که بجای استفاده از سموم شیمیایی، از کنترل بیولوژیکی (Biological pest control) برای مقابله با آفات استفاده میکند. او با این کار، درواقع، به سهم خود در نجات کرهی زمین نقش ایفا میکند...
آنچه که این روزها فکر مرا به خود مشغول کرده است این است که من خودم در زندگی شخصی خود، چگونه میتوانم سهمی در کمک به کرهی زمین داشته باشم. پس از کلی فکر، به این نتیجه رسیدم که از یک نوآوری خاص، در سالن پرورش ماهیای که قصد دارم تاسیس کنم استفاده کنم. موضوع از این قرار است که من مدتی است تصمیم دارم در کار تکثیر و تولید آبزیان زینتی وارد بشوم. البته هنوز این تصمیم فقط روی کاغذ و در مرحلهی طراحی است. بعد از اینکه کار تعمیرات ساختمان به پایان رسید، تازه میخواهم شروع به برخی اقدامات عملی در این زمینه بکنم. تا تولید اولین ماهیها، ممکن است چند سالی بگذرد :|
طبق تحقیق و بررسیهایی که در این مدت انجام دادهام، یکی از مهمترین مسائلی که در پیش روی سالندارهای پرورش ماهی قرار دارد، مسئلهی گرمایش سالن میباشد (به محل پرورش ماهیان زینتی، سالن گفته میشود!). دوستانی که در منزل آکواریوم دارند، با بخاری مخصوص آکواریوم آشنایی دارند. همان بخاریهای برقی لوله آزمایشی. شاید تا بحال دقت نکرده باشید، اما این بخاریها مصرف برق بالایی دارند. یک بخاری آکواریوم متوسط، حدود 150 وات برق مصرف میکند. یعنی تقریبا به اندازهی چهار عدد لامپ فلورسنت بزرگ قدیمی! فرض کنید شما یک پرورش دهندهی ماهی باشید و در سالن شما 100 عدد آکواریوم وجود داشته باشد. اگر بخواهید با همان بخاری آکواریومهای برقی، گرمایش آنها را تامین کنید، 15000 وات مصرف برق خواهید داشت که اصلا خوب نیست... با آن میتوان برق یک روستا را تامین کرد...
اما روش متداول این است که همهی تانکهای ماهیها را در یک سالن سربسته، مثلا یک منزل مسکونی اجارهای یا زیر زمین یک ساختمان قرار میدهند (سالن دارها به آکواریوم، تانک میگویند!) و با استفاده از یک بخاری گازی معمولی دمای آن محیط را به حدود 30 درجهی سانتی گراد میرسانند. در چنین شرایطی (به گفتهی یکی از سالن دارهای با سابقه)، آب تانکها حدود 28 درجه خواهد بود که یک دمای ایدهآل برای اکثر آبزیان زینتی است. مشکل اینجاست که چنین شرایطی برای خود سالندار یا فردی که از سالن بازدید میکند، زیاد دلپذیر نیست. فرد در این شرایط در هوایی دم کرده و بسیار گرم قرار میگیرد که خوش آیند نیست. اما مهمتر از آن، اتلاف بالای انرژی در این روش است. دمای تولید شده، به سرعت از طریق درب و پنجرههای سالن تلف میشود و کلا روش جالبی نیست. این روش مثل این است که شما برای گرم کردن یک لیوان شیر، بجای گرم کردن مستقیم آن، دمای هوای اتاق را بالا ببرید!!! اصلا عقلانی نیست اما با کمال تعجب، روشی بسیار متداول است. شاید تاکنون هنگام ورود بهیک فروشگاه ماهیان آکواریومی، هوای بسیار گرم آنجا شما را هم ناراحت کرده باشد، این مغازهها حتی تابستانها هم بخاری روشن میکنند. این همان روش اشتباه اما متداول است، شکل 17.

شکل 17. روش اشتباه، اما متداول برای گرمایش سالن ماهی
اما روش ابتکاری و دوستدار محیط زیست که بنده در حال کار بر روی آن هستم، به این صورت هست که ما بیاییم و آب تانکها را مستقیما با شعلهی گاز شهری یا یک وسیلهی گرمایشی دیگر، مثلا یک وسیلهی گازوئیلسوز، گرم کنیم که شماتیک کلی آن را در شکل 18 نشان دادهام.

شکل 18. گرم کردن مستقیم آب توسط شعله
البته ممکن است در نگاه اول، چندان جالب به نظر نیاید و مثلا کسی بگوید که شما همچنان از شعلهی آتش برای گرمایش استفاده میکنید و این روش، تفاوتی با روش قبلی ندارد. اما اگر به اطلاعات فیزیک که در دوران دبیرستان کسب کردهایم رجوع کنیم، یادمان خواهد افتاد که ظرفیت گرمایی ویژهی آب، بسیار بالاتر از هوا است، بنابراین، آب رسانای بسیار قویتری برای گرماست. اگر بخواهم برای آن دسته از دوستان که هنوز اطلاعات فیزیک دبیرستانیشان را نتوانستهاند بازیابی کنند، مسئله را کمی ملموستر توضیح دهم، مجددا مثالی میزنیم. فرض کنید برای گرم کردن یک لیوان شیر، داخل قابلمه، کمی آب میریزیم و پس از گرم کردن آن آب، لیوان شیر را داخل قابلمه میگذاریم. به نظر شما، در این حالت، لیوان شیر زودتر گرم نمیشود؟ آیا مثال قبلی یادتان هست که برای گرم کردن یک لیوان شیر، میخواستیم دمای هوای اتاق را بالا ببریم؟ به نظر شما در کدام حالت لیوان شیر، سریعتر گرم میشود؟ اتلاف گرما در کدام حالت بیشتر است؟
اما تیر اصلی را هنوز از ترکش نکشیدهایم. طراحی کامل بصورت شکل 19 است. با افزودن یک آبگرمکن خورشیدی به سیستم، طرح ما کامل میشود. گرمایش تانکها در طول روز از انرژی خورشید تامین میشود و تنها در طول شب، به حالت نشان داده شده در شکل 18 سوئیچ میکند.

شکل 19. سیستم گرمایش ابتکاری آکسفوردپلاس
من این روش را با کمال افتخار در اینجا معرفی کردم و اگر کسی از دوستان خواست، میتواند از این طرح، الگو برداری کند. حتی چنین طرحی، ارزش ثبت شدن بصورت اختراع را هم دارد و از دوستان وبسایت، اگر فردی شخصا بر روی توسعهی آن کار کند و در آینده به نام خودش ثبت اختراع کند، باز از دید بنده مشکلی ندارد و حتی خوشحال هم میشوم. البته جزئیات طراحی، به مرور، بر روی وبسایت آکسفوردپلاس، منتشر خواهد شد. مثلا سیستم از چه روشی برای ثابت نگه داشتن دمای تانکها استفاده میکند تا مثلا از گرم شدن افراطی آب جلوگیری کند. یا اینکه از چه روشی باید استفاده کرد تا آب سیستم گرمایش از آبی که ماهیان در آن قرار دارند ایزوله نگه داشته شود. چنانچه میدانیم، آب ماهیها نباید با اجسام فلزی در تماس باشد (آب آکواریوم به طور طبیعی، دارای یونهایی است که در تماس با فلزات، باعث تولید شدن مواد مضر برای ماهیان میشود) و نکات ریز دیگری از این دست...
مجددا تاکید میکنم، اگر نصف توقعاتی که از دیگران داریم را از خودمان داشتیم، مشکلی باقی نمیماند؛ به قول شاعر، تجویزهایی که برای تو کردهام * اگر نصف آنها را برای خودم تجویز کرده بودم * هیچ دردی برایم نمیماند ...
شاد و پیروز باشید.
مدیریت وبسایت آکسفوردپلاس.
منابع
1- وبسایت History.
2- وبسایت ناسا.
نوشته شده توسط: مهندس عبدالرضا قنبری
تعداد بازدیدها: 1058
تاریخ های بروز رسانی این صفحه
- 06 November 2020 - 1399/08/16
- 15 September 2020 - 1399/06/25
- 09 September 2020 - 1399/06/19
- 30 July 2020 - 1399/05/09
- 29 July 2020 - 1399/05/08
- 23 July 2020 - 1399/05/02
- 13 July 2020 - 1399/04/23
- 12 July 2020 - 1399/04/22
- 08 July 2020 - 1399/04/18
- 07 July 2020 - 1399/04/17